دغدغه اصلي رساله حاضر، بررسي نسبت اسلام و ترور بوده است. هدف از اين بررسي، اين بود كه مشخص سازيم آيا دين اسلام، منبعي براي ترور محسوب ميشود و آيا ميتوان از آموزههاي اسلامي براي توجيه اقدامات تروريستي بهره جست يا نه؟ از سوي ديگر، در اين رساله به دنبال استخراج نظر امام خميني درباره ترور نيز بودهايم. اين رساله، كه دادههاي آن از منابع مكتوب و نيز مجازي گردآوري داده شده است، با بررسي، توصيف، و تحليل و نيز تطبيق اين دادهها، به تبيين نظر اسلام درباره ترور پرداخته است. در اين راستا پس از تعريف ترور و انواع آن، تاريخچهاي از ترور بيان شده و سپس مصاديق عيني ترور در تاريخ اسلام، مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه، مسائل مهمي چون جهاد، خشونت و دفاع مشروع، بررسي گرديده و رابطه آنها با ترور مشخص شده است. همچنين در قسمت بررسي ترور از ديدگاه امام خميني، تعريف و نظر ايشان درباره ترور و نيز مواضع عمليشان در برابر ترور، بيان گرديده است.از اين رساله ميتوان نتيجه گرفت كه اسلام، به عنوان دين صلح و رحمت، ترور به عنوان خشونتي غير قانوني را محكوم اعلام ميكند. از سوي ديگر، جهاد در اسلام، قبل از همه چيز، دفاعي بود و آن نيز توجيهي براي اقدامات تروريستي فراهم نميكند. از نظر اسلام، تروريست جزو محارب طبقهبندي ميشود و مجازات سختي براي وي تعيين گشته است. از سوي ديگر، امام خميني نيز، ترور به عنوان شيوهاي براي رسيدن به اهداف سياسي را محكوم ميكنند. ايشان در عين حال، تروريسم دولتي اسرائيل و نيز ادعاهاي دروغين قدرتهاي بزرگ در مورد مبارزه با ترور را محكوم كرده و ضمن تمايزگذاري بين نهضتهاي آزاديبخش و جريانات تروريستي، از نهضتهاي آزاديبخش، حمايت مينمايند. نتيجهگيري نهايي رساله اين است كه براي توجيه اقدامات تروريستي، به آموزههاي دين اسلام، نميتوان متوسل شد.