چکیده پایان نامه: مفهوم امنیت در گفتمان های سیاسی بعد از انقلاب (گفتمان های سازندگی,اصلاحات واصول گرایی)

امنیت به عنوان مفهومی کانونی در ماهیت سیاست گذاری ودر پیوند با سرشت دولت به مثابه ی گفتمان سیاسی حاکم است. براین مبنا نخبگان گفتمان سیاسی اقدام به تعریف از وضعیت امن در مقابل تهدید کرده و بر اساس آن به نظام تفکیک و تمایز از سطح زبان گفتاری به زبان در عنوان جاری شدن عمل روی می آورند. در فضای گفتمان های سیاسی جمهوری اسلامی و پس از فروکش کردن آرمان گرایی های اول انقلاب وحدت مفهومی از بین رفت و تنازع گفتمانی بر مبنای زبان های مختلف از مفاهیم اصلی واساسی آغاز شد. دراین بین امنیت به عنوان یکی از اصلی ترین مفاهیمی که ماهیت سیاستگذاری درون آن نهفته محور منازعات زبانی شد. بررسی این موضوع که در سیر تحول مفهومی چه گفتار و بیان هایی از امنیت در گفتمان های سیاسی جمهوری اسلامی برجسته شده و چه زبان هایی به حاشیه رانده شدند درچارچوب سوال اصلی است. بر این مبنا پراکندگی مفهومی که گفتمان ها برای مفاهیم کلیدی از جمله امنیت به کار برده اند مانع اجماع مفهومی شده است. برای بررسی امنیت در گفتمان های سیاسی جمهوری اسلامی ضمن رویکرد نظری گفتمانی به امنیت از دو روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و تحلیل انتقادی گفتمان لاکلا وموف استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش فرکلاف سطوح زبانی وبیانی امنیت مورد توصیف,تفسیر وتبیین قرار گرفته اند و در ادامه شبکه مفصل بندی واژگان در امتداد دال مرکزی حول وضعیت امن در هر گفتمان مورد توصیف قرار گرفته است. در این راستا زبان امنیت در گفتمان سازندگی ماهیتی اقتصادی وآن هم با تلقی راست گرایانه وتوسعه خواه وتحت پیوند با توجه به زیربنا وساختار تعریف شده است. گفتمان اصلاحات به دال امنیت مدلول توسعه ی سیاسی بر محور مردم بخشید و گفتمان اصول گرای رادیکال امنیت را در معنای عدالت وآن هم در تعریف توزیع برابر منابع وفرصت ها به کار بست. درنهایت و با توجه به تکانش های زبانی گسترده در بازه ی معنای امنیت براساس تمایزات هویتی گفتمان ها در جمهوری اسلامی وعدم توجه به امنیت حول یک بستر مفهومی منجر به عدم کارکرد راهبرد بلند مدت در راستای این تغییرات زبانی گشته واین اعوجاج معانی در حوزه امنیت به عنوان آسیب امنیت در ایران یاد شده است.