چکیده پایان نامه: تقابل مصلحت و عرفی شدن در اندیشه سیاسی امام خمینی (س)

حکومت دینی در اداره اجتماع، از قواعد ویژه خویش مدد می گیرد. که از جمله آن، مصلحت است. آیا حرکت نظام اسلامی بر مدار مصلحت، آن را به سوی عرفی شدن سوق خواهد داد؟ حامیان عرفی شدن، مصلحت را گذرگاهی به سوی عرفی شدن دانسته اند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی توصیفی-تحلیلی مصلحت در اندیشه حضرت امام از یک سو، و بررسی عناصر و مولفه های عرفی شدن، ارتباط این دو را تبیین کند. از دیدگاه ما مصلحت نه تنها گامی به سوی عرفی شدن نیست بلکه در تقابل با آن قرار دارد؛ چرا که مصلحت در اندیشه حضرت امام، محفوف به اصولی از قبیل «جامعیت اسلام»، «کارآمدی فقه» و «اقتضائات زمانی و مکانی» است. مصلحت به عنوان یک قاعده فقهی در چهارچوب این اصول معنا می دهد و عمل می کند. از دیدگاه ما حامیان عرفی شدن با تفکیک مصلحت از منشا و اصولش، آن را دچار نوعی تحریف معنایی کرده اند. مصلحت در نظام اسلامی تامین کننده اهدافی است که در طول هدف مشخص دین، یعنی سعادت دنیوی و اخروی قرار می گیرند. بنابراین مصلحت، خود، هدفی مستقل و در عرض هدف اصلی دین نیست. و تقابل مصلحت در نظام دینی و نظام های سکولار در همین نکته نهفته است. زیرا نظام های عرفی تنها به اهداف مادی و دنیوی و نه اخروی می پردازند. اما حامیان عرفی شدن مصلحت را تنها تامین کننده منافع مادی دانسته اند. به باور ما حامیان عرفی شدن با مدل های تحلیلی سکولاریستی به تحلیل اندیشه سیاسی امام پرداخته اند. و همین، مانع درک حقیقت مصلحت مورد نظر حضرت امام شده است. از آن جا که اندیشه حضرت امام یک منظومه چند بُعدی است، باید یک مدل تحلیلی فراگیر جهت تحلیل آن طراحی نمود. هرگونه مدل تحلیلی سکولاریستی که تنها به ابعاد مادی توجه دارد، ناکارآمد خواهد بود. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. واژگان کلیدی: مصلحت، اندیشه سیاسی، اندیشه سیاسی امام خمینی، عرفی شدن، فقه، حکومت، دین.