پژوهش حاضر بر آن است تا در چارچوب نظریه گفتمان لاکلا و موفه که نظریهای نشانه شناختی برای تحلیل گفتمانهای سیاسی است، تأثیرات گفتمان انقلاب اسلامی ایران را بر دو گفتمان مارکسیسم و لیبرالیسم در دورهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی کند. فرضیه پایاننامه این است که انقلاب اسلامی ایران موجب توجه رابطه دین و سیاست و در آمیختگی تفکر دینی با اصول فکری مارکسیسم گردید و تفکر مارکسیستی و لیبرالیستی را دچار نوعی بن بست در اصول و اندیشههایشان کرد. و در چنین وضعیت مشروط شدگی آنها ناگزیر به تجدیدنظرهای مهمی در اندیشههای خود مخصوصاً در رابطهی دین و سیاست شدند. در جهت اثبات این فرضیه، پایاننامه پیش رو در چهار فصل تدوین گردیده است که پس از پیشینه پژوهی در خصوص گفتمان مارکسیسم و لیبرالیسم و بررسی سیر تحولات آنها در اثر مواجه با گفتمان انقلاب اسلامی، به این مهم دست خواهیم یافت که: گفتمان لیبرالیسم و گفتمان مارکسیسم از سال 1357 تا1362، در اثر غیریت سازیهای گفتمان انقلاب اسلامی به حاشیه رانده شدند و بیشترین نمود گفتمان لیبرالیسم در این دوره، در دولت موقت مشاهده شد اما پس از شروع جنگ و فوت امام خمینی به عنوان کاریزمای گفتمان، چالش در درون گفتمان انقلاب اسلامی ایجاد شد که منجر به غیریت سازی در درون گفتمان انقلاب اسلامی گردید که اثبات فرضیه پایاننامه با تحلیل این دوره صورت گرفته است. کلمات کلیدی: گفتمان – انقلاب اسلامی – مارکسیسم – لیبرالیسم