چکیده پایان نامه: بررسی فقهی حقوقی جرم توهین به مقدسات مذهبی (با محوریت آراء امام خمینی (س) ) با رویکردی بر قواعد و رویه‌های چند کشور دارای نظام حقوقی معتبر

جرم توهین به مقدسات مذهبی در شمار جرایمی به شمار می‌رود که امنیت دینی و اعتقادی اجتماعات مذهبی را با بی‌نظمی مواجه می‌سازد و از همین رو، اتخاذ حمایت‌های کیفری در برابر توهین و به سخره گرفتن مقدسات و محترمات دینی و مذهبی به انحای گوناگونی مورد توجه قانونگذاران عرفی از یک سو و – در مرتبة بالاتر - شرایع وحیانی (و حتی غیر وحیانی) از سوی دیگر قرار گرفته است. در این راستا دین مبین اسلام با بهره‌گیری از آموزه‌های وحیانی و بستر مناسب و محتوای توحیدی‌اش، احکام متعددی را وضع و جعل کرده است که حکم قتل (و اعدام) سابّ‌النّبی از مصادیق اعلای آن به شمار می‌رود؛ البته همین رویکرد را می‌توان در شریعت یهود با لحاظ تفاوت‌هایی در نوع جرایم دینی جستجو نمود. بنا به موارد پیش گفته و لحاظ سابقة فتوایی مستخرج از احادیث و روایات وارده از معصومین(ع) و ضرورت حمایت تقنینی از مقدّسات اسلام – و به تعبیری دیگر مقدّسات دینی – قانونگذار ایرانی در قانون مطبوعات (مصوّب 28/12/1364) در ماده 26 و نیز در قانون تعزیرات اسلامی (مصوّب 2/3/1375) در ماده 513، اقدام به جرم انگاری توهین به مقدّسات اسلام و هر یک از انبیای عظام الهی یا ائمه طاهرین(ع) یا حضرت صدیقه طاهره(س) در قالب «ارتداد» و «سابّ النّبی» نموده که همین رویّه به نحو استقلالی در قانون مجازات اسلامی (مصوب 1/2/1392) و با اختصاص فصل مجزّایی با عنوان «سابّ النّبی» و در ذیل جرایم موجب حدّ با جدّیت دنبال و عملیاتی شد. از سوی دیگر، برای نیل به هدف حمایتی (و حتی ممانعت از تنفّر و انزجار دینی) از مذاهب و ادیان، مبانی و قواعد حقوقی بشری نظیر حفظ کرامت و حیثیت انسان، آزادی عقیده و مذهب (و محدودیت‌های پیش روی آن از جمله؛ امنیت و نظم و اخلاق عمومی) و آزادی بیان (و محدودیت‌های مرتبط با آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی) و بردباری مذهبی و همزیستی مسالمت آمیز ادیان در جامعه جهانی از یک سو و آراء صادره از سوی کلیسای رسمی انگلستان و ایالات «نیویورک» و «ماساچوست» تحت عنوان «Blasphemy» و نیز رویّه‌های قضایی نهادهای اروپایی از سوی دیگر، مورد استناد از بعد نظری و عملی واقع شده است. و حاصل اینکه با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی درون دینی (و در مواردی برون دینی) چنین برمی‌آید که حکم اعدامِ دشنام دهنده به مقام و حیثیت معصوم در فقه شیعه مورد شناسایی قرار گرفته و در فقه اهل سنّت نیز واجب القتل بودن ساب النّبی اجماعی مذاهب اربعه است که فتوای امام خمینی(ره) در خصوص واجب القتل بودن سلمان رشدی ناظر به همین اجماع و اتفاق قولی است. واژگان کلیدی: توهین، مقدّسات مذهبی، ارتداد، سابّ النّبی، آزادی عقیده، تنفّر دینی، کامن لا، رویّه قضایی، دیوان اروپایی.