چکیده پایان نامه: نقد تصوف از منظر ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزی و پاسخ به نقدها با تکیه بر آراء امام خمینی (س)

از منتقدان مهم اهل سنت در قرن ششم ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزي (متوفي597) است. وي قسمت اعظم کتاب "تلبيس ابليس" را به نقد آراء و آداب سلوک و رفتار صوفيان اختصاص داده است. به نظر او از جمله خدعه هاي شيطان با صوفيان ترک کسب و کار و نکاح، عزلت نشيني، پوشيدن خرقه و رواج سماع، نظر بر احداث اعتقاد به حلول و اتحاد و ادعاي عشق الهي است. وي در کتاب ديگري به نام "صيدالخاطر" در جاهاي گوناگون به نکوهش صوفيه پرداخته، اما مخالفان صوفيه از کتاب تلبيس ابليس او بيشتر استقبال کرده اند. با اين حال وي مشايخ اوليه صوفيه را سلف صالح مي داند و از جمله بدعت گذاران محسوب نمي دارد. وي در "صفة الصفوة" نيز از بسياري از صوفيان به نيکي ياد کرده است. از قرن هفتم برخي عالمان شيعه اماميه براي پي ريزي عرفان شيعي کوشيدند. گروهي از علماء که تحت تأثير ابن عربي و شارحان او هستند ميان صوفيه اي که ملتزم به رعايت ظاهر و باطن شرع هستند با آن هايي که آداب و تعاليم غيرشرعي دارند فرق مي نهند. به طور کلي تقريبا تمامي علما و فقهاي شيعه که در آثارشان گرايشهاي عرفاني وجود دارد، از اين جمله اند. مثلا در آثار امام خميني(س) سخناني در تجليل از شيوايي گفتار ارباب تصوف و استفاده از حقايقي که اهل کشف و رياضت گفته اند وجود دارد. ايشان همچنين در برخي آثار خود احاديث معصومين را در خصوص تهذيب نفس با احوال و مقامات عرفاني تطبيق داده است و عالماني چون سيد بن طاووس و شيخ بهايي و محمدتقي مجلسي را در شمار عرفا دانسته است. در عين حال امام خميني (س) از صوفيه از آن جهت که فقط به امور باطني دين توجه دارند و به جهات سياسي و اجتماعي آن بي توجه اند انتقاد کرده است.