از جمله مسائل مهمی که در عرفان به آن پرداخته میشود مسئله تفکر به عنوان وسیلهای برای وصول به معرفت است. از آنجا که دو تن از شخصیتهای برجستۀ عرفان، شبستری و امام خمینی، با نگاهی دقیق به این مسئله پرداختهاند، لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین شباهتها و تفاوتهای آراء این دو اندیشمند در باب تفکر و جایگاه آن در سیر و سلوک عرفانی تدوین گردیده است. به این منظور ابتدا این موضوع در آیات و روایات بررسی شده و آراء مختلف منطقی و فلسفی و عرفانی در این باب مطرح شده و سپس در فصولی جداگانه به بررسی آراء شبستری و امام خمینی در زیر فصلهایی پرداخته شده و در نهایت در فصلی جداگانه نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه دو اندیشمند در همان زیر فصلها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد گرچه تعریفی که هر دو اندیشمند از تفکر عرفانی ارائه میدهند مبتنی بر کشف است و آن را گذر از کثرت به وحدت و از ظاهر به باطن میدانند و هر دو معرفت حاصل از کشف و شهود عرفانی را بر نتایج حاصل از براهین عقلی ترجیح میدهند ولی از نظر شبستری تفکر منطقی یا همان استدلال کاملا در درک و دریافت حقیقت ناتوان است در حالیکه در اندیشه امام عقل جایگاه والایی داشته و بکارگیری آن مقدمه وارد شدن در طور ورای عقل است. تفکر منطقی (استدلال) نزد شبستری در نقطه مقابل تفکر عرفانی (کشف) قرار دارد در حالیکه در اندیشه امام این دو گونه تفکر در راستای هم قرار دارند و یکی مقدمه دیگری است. کلید واژهها: تفکر عرفانی، تفکر منطقی، معرفت حقیقی، کشف و شهود