بحث از «وجود» وحدت و يا كثرت در وجود از ديرباز در تاريخ انديشه بشري محل بحث و نزاع بوده است. بسياري در اثر مواجهه با كثرات خارجي و عينيف حكم قطعي به كثرت در نظام وجود كرده و به تعبيري قائل به كثرتانگاري ميشوند و وجود اشياء را حقايقي متباين از يكديگر برميشمردند. اما در نقطه مقابل اين نظر، انديشه «وحدت وجود» مطرح است كه در آن حكم به يگانگي و يكپارچگي در نظام هستي ميشود. اين نظريه از منظرهاي متفاوتي مطرح شده است تا جايي كه طرح اين بحث از نحلهها و مكاتب مختلف، گاه متناقض مينمايد. بيشك شناخت ابعاد مختلف بحث از «وحدت وجود» و تمايز آن از همه خدايي و حلول و ... نيازمند تدقيق و تحقيق فراوان در انديشة بزرگان است كه در علم و عمل به حقيقت اين مسئله دست يازيدهاند. در انديشه ايشان، عالم و آنچه در آن است تجلي ذات حق است و همگي مظاهر وجودي و عيني حضرت حق هستند كه نه تنها كثرت آنها وحدت آن حقيقت واحد را خدشهدار نميكند بكله مويّد و موّكد آن است. اين نوشتار بر آن است تا با بررسي آراي عارف كامل، حضرت امام خميني(س) به بازكاوي اين انديشه در منظر امام بپردازد و ساختار انديشهاي امام را در مقابله با اين مسئله به نمايش بگذارد. و نشان دهد كه از ديدگاه حضرت امام(س) سراسر دايره وجود از غيب و شهود مظاهر ذات يگانه حق است و حق در جميع آنها حاضر بلكه همه آنها نفس ظهور حقاند.