موضوع پژوهش حاضر اقدامات سياسي مراجع از رحلت آيتالله بروجردي تا پيروزي انقلاب اسلامي است كه در آن با بررسي مواضع دوتن از اين مراجع يعني آيتالله گلپايگاني و آيتالله شريعتمداري رفتار اين دو مرجع را در قبال سياستهاي حكومت پهلوي و در ارتباط با كارگزاران اين حكومت بررسي ميكند. باتوجه به اهمیت، نقش و جایگاه مراجع تقلید در جامعهی ایران و مبارزاتشان با رژیم پهلوی، شناسایی حکومت مطلوب از نگاه اینان و چگونگی رفتارشان با حکومت پهلوی و نیروهای معارض با این حکومت مسالهی اصلی این پژوهش است. در این مقطع رفتار سیاسی آیتالله گلپایگانی با فراز و نشیب همراه است. گاه ساکت است و کنارهگرفته و گاه با قدرت در میانهی میدان حاضر. در سوی دیگر اما آیتالله شریعتمداری نه هیچگاه از مبارزه کناره گرفت و نه هیچگاه چنان تند شد که انقلابی بنامیمش. این تفاوت رفتار آیات با یکدیگر و با نیروهای انقلابی حوزه باعث بروز اختلافاتی شد که حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نشانههای آن کاملا هویدا بود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری دادهها مبتنی بر منابع کتابخانهای و میدانی(مصاحبه) است. نتیجهی بهدست آمده نشان می¬دهد که آیتالله شریعتمداری که نظام مشروطه را با حکومت اسلامی مطلوب خویش بسیار نزدیک میدید تمایلی به برانداختن این نظام نداشت و مایل بود تا با رفع معایب موجود، به اصلاح نظام موجود بپردازد اما آیتالله گلپایگانی که هر نظامی جز بر مبنای ولایت فقیه را نظامی طاغوتی میدانست، مشروعیتی برای حکومت پهلوی قائل نبود و سکوت مقطعیاش نیز نه از رضایت که بر اثر جبر زمانه و آمادهنبودن شرایط برپایی حکومت مطلوبش بود. واژه های کلیدی:آیتالله گلپایگانی، آیتالله شریعتمداری، اندیشهی سیاسی، روحانیون، حکومت اسلامی، نظام مشروطه، دوره پهلوی، انقلاب اسلامی