يكي از مسائلي كه در زمينه ازدواج دختر باكره رشيده مطرح است مسأله چگونگي ازدواج او ميباشد. آيا دختر باكره رشيده در ازدواج خود (موقت ـ دائم) مستقل است يا نياز به اذن ولي خود دارد؟ در اين رابطه نظرات فقها مختلف ميباشد لكن اكثر فقها در اين مسأله قائل به احتياط شدهاند و معتقدند اذن پدر يا جد پدري و دختر مشتركاً در ازدواج شرط ميباشد. حضرت امام خميني (ره) نيز همين نظر را دارند. قانون مدني نيز نكاح دختر باكره بالغ را موقوف به اجازه پدر يا جد پدري ميداند. لزوم كسب اذن ولي در نكاح دختر باكره رشيده منوط به شرايطي است كه در صورت عدم وجود اين شرايط اذن ولي ساقط و دختر مستقلاً ميتواند مبادرت به ازدواج نمايد كه در اين تحقيق به شرايط آن اشاره شده است. در صورتي كه ولي بدون علت موجه از دادن اذن خودداري كند اذن او ساقط و دختر ميتواند مستقلاً اقدام به ازدواج نمايد. اگر دختر بالغ باكره بدون كسب اجازه از پدر يا جد پدري و بدون اينكه علت ناموجه بودن مخالفت آنها در محكمه احراز شده باشد اقدام به نكاح نمايد اكثر فقهايي كه دختر باكره را در امر ازدواج مستقل ميدانند حكم به صحت اين ازدواج دادهاند لكن عدهاي از فقها عقد مزبور را باطل ميدانند. ديدگاه حقوقدانان نيز در اين مورد متفاوت است برخي معتقد به بطلان عقد مزبور ميباشند و برخي اين عقد را صحيح ميدانند. در مورد اذن مادر در نكاح دختر قول مشهور ميان فقهاي اماميه اين است كه مادر ولايتي در نكاح ندارد. قانونگذار نيز هيچگونه ولايتي را براي مادر در نكاح دختر باكره در نظر نگرفته است.