چکیده پایان نامه: نسبت اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی امام خمینی

پژو هش پیش روی برآن بوده تا نسبت بین اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی امام خمینی را بررسی کند به گونه ای که به پرسش نخستین پژو هش پاسخ داده شود که آیا بین اخلاق وسیاست در اندیشه سیاسی امام نسبت و رابطه ای هست یا خیر ؟ اگر هست به چه نحوی است . آیا اخلاق زیر بنای سیاست یا جدای از آن است. برای رسیدن به پاسخ این پرسش ابتدا اخلاق و سیاست مورد تعریف قرار گرفت و در ادامه سه رهیافت عمده در رابطه با انواع نسبت بین اخلاق و سیاست مورد بررسی قرار گرفت که عبارت بودند از :1-رهیافت جدایی اخلاق از سیاست 2-رهیافت دوگانگی اخلاقی 3-رهیافت پیوستگی و یگانگی اخلاق و سیاست. با تامل در آثارحضرت امام به تعریف اخلاق وسیاست و بررسی اندیشه سیاسی ایشان پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که بین اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی امام رابطای مستقیم بر قرار است . زیرا از نظر امام سیاست میتواند و باید اخلاقی باشد.چراکه سیا ست چیزی نیست جز امتداد اخلاق در عرصه های گسترده تر جامعه و تحقق آرمان ها و اهداف دینی ،.بنابراین در اندیشه سیاسی امام خمینی دو دانش و دو حوزه مستقل از هم وجود ندارد،سیاست امتداد اخلاق و اخلاق زیرساز سیاست است . حضرت امام با اصالت بخشیدن به اخلاق و با اعتقاد به آموزه یگانگی اخلاق و سیاست کوشید با ارایه نظریه ولایت فقیه تصویری از سیاست اخلاقی مطلوب خود ارایه کند. اندیشه سیاسی امام خمینی که ولایت فقیه تبلور آن است به نوعی وصلت بین اخلاق و سیاست می باشد . از نظر ایشان حاکم یا ولی فقیه باید بکوشد تا همواره پایبند قانون الهی و اصول اخلاقی باشد و از حدود آن تجاوز نکند.چراکه ولایت فقیه حاکمیت قانون الهی است. از نمودهای دیگر پیوستگی اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی ایشان ،علم به قانون و عدالت به عنوان فضایل و ویژگی های شخصی ولی فقیه است و باعث مهار درونی قدرت شده و حاکم را از ظلم و ستم باز می دارد.