مسلمانان با توجه بهآيات و رواياتي كه بشارت ملاقات موجودات با خالقشان را داده است؛ مسأله چگونگي ملاقات مخلوق با خالق را مطرح كردند؛ چگونه ممكن است موجوداتي كه در نازلترين مرتبه وجودند به ملاقات حق تعالي كه در عاليترين مرتبه هستي است، وجودي كه نامحدود است و حس از درك آن عاجز ميباشد نائل آيند. مسلمانان با توجه به عقايدشان، پاسخهاي مختلفي به اين پرسش دادهاند؛ گروهي كه خالق را منزه از هرگونه صفتي ميدانستند قائل به عدم امكان ملاقات با خداوند شدند، چرا كه معتقد بودند لازمه لقاء، رؤيت خداوند است و رؤيت ذات مجرد محال است، آنان مراد از لقاء را ثواب و عقاب خداوند تلقي ميكردند؛ اغلب اين گروه متكلمان هستند، گروهي از متكلمان خداوند را تشبيه به مخلوقات ميكردند و رؤيت او را جايز ميدانستند. گروه ديگر كه اغلب عرفا ميباشند، تنزيه مطلق و تشبيه مطلق را نپذيرفتند؛ عارفان معتقدند ذات خداوند داراي مراتب است، مرتبهاي كه به ملاقات احدي در نميآيد و از اين جهت او را تنزيه كردند و مراتب ديگر كه تعين آن مرتبه است، بر حسب استعداد و ظرفيت وجودي موجودات، مورد ملاقات آنان واقع ميگردد. بنابراين امام خميني(س) بر اين باورند، حقيقتاًموجودات پروردگار خود را ملاقات خواهند نمود چرا كه غايت آفرينش لقاء اوست؛ اما هركس به ميزان سعه وجودياش از لقاء بهره خواهد برد، آنان كه از وجودي كاملتر برخوردارند به بالاترين مرتبه لقاء نائل خواهند شد، در آن مرتبه حق را بدون حجاب مشاهده خواهند كرد، مشاهده حق با قلبي سليم و مبرا از حجاب امكانپذير است. آنچه در اين نوشتار با توجه به مطالعات كتابخانهاي مورد بررسي واقع شده است، در فصل اول به معناي عبارت لقاءالله و همچنين به طرفين اين ملاقات اشاره شده است؛ در فصل دوم در رابطه با رؤيت بحث شده است و دليل بحث آن اين است كه لقاء در بالاترين مرتبه، رؤيت خداوند ميباشد؛ در فصل سوم مدارج لقاءالله مطرح شده است، اينكه سالك براي رسيدن به لقاي الهي چه مدارجي را بايد طي كند و نهايتاً از مباحث نتيجهگيري شده است.