چکیده پایان نامه: مبانی معرفت شناسی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)

هدف پژوهش ، حاضر روشن ساختن نحوه ارتباط میان مبنای معرفت شناختی و اندیشه سیاسی امام است به گونه ای که بتوان «گزاره های پایه » را در هر دوسطح ، استخراج و با یکدیگر ممزوج کرد . برای بررسی این رابطه تعاملی- تلائمی وارد حوزه معرفت شناسی شده و ضمن مروری کلی بر مهم ترین مباحث مطرح در این دانش درجه دوم و بنیادین ، اصول کلی معرفت شناسی مؤسس حکمت متعالیه یعنی ملاصدرای شیرازی بعنوان رهیافت معرفتی پژوهش، مورد تحلیل قرار گرفته است . با مطالعه معرفت شناسی امام، به این نتیجه رهنمون میشویم که اولا ایشان به اقتفای حکیم شیراز نگره ای عرفانی- اشراقی به ساحت معرفت و حقیقت دارد، و ثانیاَ چنین مبنایی، اندیشه ی سیاسی ایشان را بسیار متأثر ساخته است و ثالثاَ تغییر درمبنای معرفت شناختی، لاجرم به تغییر در اندیشه سیاسی امام منجر خواهد شد . در این بررسی تأکید میشود که مبنای معرفت شناختی اندیشه سیاسی امام، نه فقهی و کلامی و نه فلسفی بلکه عرفانی _ اشراقی است. از همین رو هستی شناسی و انسان شناسی و اندیشه سیاسی ایشان به تبع آن نوع از معرفت شناسی ، نظم ساختاری و انسجام درونی می یابد . به این سبب ، مقولاتی نظیر « خطا ی معرفت شناختی آدمیان » ، « برتری شهود متکی بر وحی بعنوان عالی ترین منبع شناخت بر دیگر منابع معرفتی (حس و عقل ) » ، « نقش وجایگاه انسان کامل و خلافت الهیه ی او در نظام سلسله مراتبی هستی و معرفت » ، «تساوی و تساوق علم و وجود » ، و نیز « تأکید بر دانش مهذب » و «علم معطوف به عمل و اولویت حکمت عملی بر حکمت نظری » ، اندیشه ی سیاسی امام را شکل و بدان معنا بخشیده اند . برهمین سیاق و بر بنیاد آن نوع از معرفت شناسی میتوان از «رهایی » ، «آزادی » ، «ساختار شکنی ایده ها و چارچوب ها » ، « نفی خودکامگی و تغلب » ، «اصالت اعتبارات عقلایی » و «اصالت نقش و جایگاه مردم » سخن گفت .