موضوع پژوهش حاضر، مراقبه و ارتباط آن با كشف و شهود از آغاز تا قرن ششم با تأكيد بر ديدگاه امام خميني در اين رابطه است. در اين پژوهش سعي شده با پذيرش شهود ــ كه راه ديگر شناخت پس از حس و عقل است ــ به عنوان امري يقيني، آگاهيبخش و تعاليآفرين، سهم عارفان مسلمان در تبيين چگونگي دستيابي بشر به آن نشان داده شود.پرسش اصلي اين پژوهش اين است كه چه رابطهاي بين مراقبه ــ مهمترين وسيلة دستيابي به شهود ــ و شهود از نظرگاه عرفان اسلامي وجود دارد؟ از آنجا كه تا كنون در اين زمينه تحقيق مستقلي صورت نگرفته است و حتي در زمينة مقدمات بررسي اين رابطه يعني مفاهيم «شهود» و بهويژه «مراقبه» نيز كار درخوري انجام نشده است، ضرورت اين پژوهش مشخص ميگردد.در راستاي بررسي رابطة «مراقبه» و «شهود»، ابتدا اين دو مفهوم به طور مستقل مورد بررسي و تحليل قرار گرفته و سپس به تحليل و اثبات سه رابطة علي و معلولي، تقدمي و تأخري و اتحادي براي آن دو پرداخته شده است. نتيجة اين پژوهش نشان ميدهد كه رابطة مراقبه و شهود همگام با تحولات تصوف دچار تحول معنايي شده است و بررسي اين تحول بيانگر آن است كه مراقبه علت تامة شهود نبوده، علل و عوامل ديگري همچون محبت و معرفت در حصول شهود تأثيرگذار و مكمل آن هستند. از ديدگاه عارفان مسلمان، مراقبه علت اعدادي، جانشينپذير و ناقصة كشف و شهود است و حتي در مواردي مثل عدم استعداد شخص يا در مراتبي از شهود مثل وحي هرگز منجر به شهود نخواهد شد. همچنين دستهاي از عوامل مانند فضل خداوند، مرگ و قيامت ميتوانند جايگزين مراقبه در رسيدن به شهود باشند. همچنين با بررسي آثار امام خميني نشان داده شده است كه وي با مباني خود راه را براي نزديك كردن مراقبه به علت تامه باز كرده و بسياري از عوامل مكمل مثل محبت و معرفت و يا علل جانشين مثل فضل خداوند را خارج از حيطة مراقبه نميداند. به اين ترتيب وي اگرچه نسبت به هم عصران خود به آداب باطني مراقبه توجه بيشتري نشان داده است اما نسبت به عارفان پيش از خود جايگاه رفيعتري براي مراقبه قايل است.