پژوهش حاضر به تحقيق پيرامون نقدهاي حضرت امام بر انديشه واستنباط فقها ميپردازد و روش آن را كه خود بخشي از روش شناسي اجتهاد است،مورد شناسايي و مداقه قرار ميدهد از انجا كه مباحث روش شناسي هر علمي بخشي از مطالبي است كه در فلسفه آن علم مورد بررسي قرار ميگيرد، «متدولوژي تفكر نقدي حضرت امام در فقه» نيز، بخشي از مباحث فلسفه فقه را تشكيل ميدهد.هر چند مباحث روش شناسي فقه،در ميان بسياري از علوم ديگر چون اصول فقه، كلام و رجال پراكنده است لكن بسياري ازكاستيها و نواقص كنوني در علم فقه، از همين پراكندگي و عدم تنقيح و تبويت مباحث مذكور ناشي ميشود. بر اين اساس، اين پژوهش، در راستاي كشف و جمع آوري روشهاي حضرت امام، در محدوده خيارات به تحقيق پرداخته و يافتهها و اندوختههاي خويش را در قالب فصل بنديهاي جديد با شيوهاي نوين، ارائه ميدهد.به طور كلي روشهاي، استنباطي – نقدي حضرت امام به سه روش تفسيري ، روش عقلي و روش تاريخي تقسيم بندي شده است. در بخش نخست، متدولوژي تفكر نقدي ضمن متدولوژي تفسيري در دو ناحيه پيش فرضهاي تفسيري و روشهاي تفسيري بحث ميكند، روشهاي تفسيري نيز روشهاي تفسيري عناوين و تفسير گزارهها را بيان مي :ند بخش دوم متدولوژي عقل تفكر نقدي را به مخاطب عرضه مي كند اين متدولوژي در زمينه ادله و استدلالات،و موضوع شناسي خود را نمايان ساخته است. در فصل اول استدلالات، نقد در شيوههاي تعميم حكم، نقد با بهرهگيري از قواعد عقلي و فلسفي، نقد با بهرهگيري از قواعد اعتبارات و نقد به موضع استدلال، مورد كاوش قرار گرفته است ودر فصل دوم شيوه هاي استنباط موضوع، بررسي ميشود. در بخش سوم، روشهاي تاريخي امام در دو ناحيه صدور روايت و ظهور روايت خود را نشان ميدهد. در پايان از مطالب ارائه شده چنين استنتاج ميشود كه با توجه به كاربرد مستقيم روشهاي تفسيري، عقلي و تاريخي در فهم مراد شارع واستكشاف حكم، آنچه براي پيشگامان و علاقهمندان به تحصيل علوم فقهي ضروري مينمايد، مطالعه، تحقيق و تعمق در شيوههاي استنباطي فقها و آشنايي با نواقص امر است و آنچه براي مجتهدين ضروري مينمايد، آشنايي با دستاوردهاي علوم جديد و توسعه يافته هرمنوتيك، روش شاسي تاريخي و مباحث فلسفي اعم از فلسفه عام و فلسفه خاص است، كه چه بسا با ورود به اين عرصه، به روشهاي جديد و متقن تري در استباط، دست يابيم.